تکست غمگین
جسمم اینجاست و روحم جاییست که او نفس میکشد.
آنکه را خوبی کنی هاری نگیرد آرزوست
کاش دنیا طوری بود که هیچکس به کسی
نیاز نداشت، اونوقت آدمها مطمئن میشدن
کسی که سراغشون رو میگیره،
دوسشون داره نه کارشون
برای من کم نباش
من بین کم و هیچی ، هیچی رو انتخاب میکنم…
یه روزی فکر میکردم تو اومدی تو زندگیم تا باهم آینده رو بسازیم
ولی تو رفتیو منو گذاشتی با یه گذشتهی دردناک…
یه روز دلت برای روزایی که بودم تنگ میشه…
پایانم نزدیک است
نبودنم را تمرین کن 🙁
میدونی بعضیا چه باشن چه نباشن ، ما باز میتونیم به زندگیمون ادامه بدیم…
متن غمگین دپ
خستگی را خسته کردم زندگی را خسته تر…
کاش سنگ بودم …
دلم برای هیچ چیز تنگ نمیشد 🙂
تا راه کسیو نرفتی تا درد اونو نکشیدی ،هرگز قضاوتش نکن..
متن غمگین کوتاه
نبودنت برای آدمها وقتی حس میشه،
که بودنت حس شده باشه
چقدر قشنگ میگفت
شاید اگه ما هم سختی کمتری میکشیدیم ، اعصاب آرومتری داشتیم…
این روز ها از کنار من که میگذری احتیاط کن
هزاران کارگر در من مشغول کارند
روحیه ام در دست تعویض است!
دنیا اونقدر کوچیکه که آدمایی رو که ازشون متنفری هر روز میبینی
ولی اونقدر بزرگه که اونی که دلت می خواد رو هیچوقت نمیبینی …
یه وقتایی هست
نه گریه کردن آرومت میکنه نه نفس عمیق
نه یه لیوان آب سرد نه داد زدن
ﻳﻪ ﻭﻗﺘﺎﻳــــــــي ﻫﺴـــــﺖ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ نیاز داری
برای همیشه نباشی ﻫﻤﻴﻦ ….!
متن غمگین تنهایی
اونے ڪ از همهـ ارومـ تره بدونـ از همهـ داغونـ ترح🖤😔
عجب تـلـخ بود
شیرینی دروغ عاشق بودنش …
Tears are words the heart can’t say
اشک ها کلماتی هستند که قلب نمی تواند بگوید!
میخوام جوری بخوابم که برا بیدار شدنم گریه کنین 🙂
به من گفت برو گورِت رو گم کن …
و حالا هر روز با گریه به دنبال قبر من می گردد !
کاش آرام پیش خودت و زیر زبانی می گفتی :
“زبانم لال !”
باران که می بارد
دلم برایت تنگ تر می شود
راه می افتم
بدون چتر، من بغض میکنم، آسمان گریه
من که به هیچ دردی نمیخورم …
این دردها هستند که چپ و راست به من میخورند …
متن دپ
لــبــخــنــد بـــزن…!
عـــکــاس مـــدام ايــن جــمـــلــه را تکرار می کــنـــد…
اصـــلا برایش مهم نیست،کـــه در وجودت…
حــتـــی یـــک بــهــانــه بــرای لــبــخــنـــد نــیـــســـتــــ…
مــــــرا کــه هیــچ مقصـــدی بــه نامـــــم ..
و هیــــچ چشمــــی در انتظــــارمـ نیسـت را ! ببخشیـد !
کــه بـا بـودنـــمـ تـــــرافیـک کــــــرده امـ !!
بالاتر از سیاهی هم “رنگ” هست!
مثل رنگ این روزهای من !
نوشته تنهایی و متن دپرس
ای آنکه دوست دارمت اما ندارمت
بر سینه میفشارمت اما ندارمت
ای آنکه دوست دارمت اما ندارمت
بر سینه میفشارمت اما ندارمت
ای آسمان من که سراسر ستاره ای
تا صبح میشمارمت اما ندارمت
در عالم خیال خودم چون چراغ اشک
بر دیده می گذارمت اما ندارمت
می خواهم ای درخت بهشتی، درخت جان
در باغ دل بکارمت اما ندارمت
می خواهم ای شکوفه ترین مثل چتر گل
بر سر نگاه دارمت اما ندارمت
کافیست مدتی نباشی
طوری فراموش میشوی که انگار…
از همان اول وجود نداشتی 🙂
گاهی میرویم
نه از سر میل به رفتن
بلکه از سر بیفایدگی ماندن…
I miss you like the sun misses the stars each morning
دلتنگتم مثل خورشید که هر صبح دلش برای ستاره ها تنگ می شه!
هــر کــس از ایــن دنـیــا چـیـزی بـرمـیـدارد …
من امـا فـقـطـ ؛
دسـتـــ بــرمــیــدارمــ !
این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش
همین بس که :
نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است
با تیغِ کُند
جملات فاز غم
هــر کــس از ایــن دنـیــا چـیـزی بـرمـیـدارد …
من امـا فـقـطـ ؛
دسـتـــ بــرمــیــدارمــ !
این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش
همین بس که :
نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است
با تیغِ کُند
تکست غمگین عاشقانه
یه وقتایی دلت میخواد
یکی از پشت سر چشماتو بگیره و ازت بپرسه :
اگه گفتی من کی ام ؟
تو هم دستاشو بگیری و بگی:
هر کی هستی فقط بمون…
سرگرمی ام شده گرفتن فال حافظ و من خسته از جواب های تکراری :
“غم تمام می شود”
“غصه نخور”
“مشکلات حل می شود ”
و …
دلم می گیرد ، چرا حافظ نمی داند بی او هیچ چیز تمامی ندارد جز این زندگی ؟!
استخوان هایم را به دانشمندان بسپارید …
شاید بفهمند نه یخبندانی بود نه بیماری مهلکی !
من از دوری تو منقرض شدم …
متن غمگین طولانی
به ره او چه غم آن را که ز جان میگذرد
که ز جان در ره آن جان جهان میگذرد
از مقیم حرم کعبه نباشد کمتر
آنکه گاهی ز در دیر مغان میگذرد
نه ز هجران تو غمگین نه ز وصلت شادم
که بد و نیک جهان گذران میگذرد
دل بیچاره از آن بیخبر است ار گاهی
شکوه از جور تو ما را به زبان میگذرد
آه پیران کهن میگذرد از افلاک
هر کجا جلوه آن تازه جوان میگذرد
چون ننالم که مرا گریه کنان میبیند
به ره خویش و ز من خندهزنان میگذرد
نگارا، از وصال خود مرا تا کی جدا داری؟
چو شادم میتوانی داشت، غمگینم چرا داری؟
چه دلداری؟ که هر لحظه دلم از غم به جان آری
چه غم خواری؟ که هر ساعت تنم را در بلا داری
به کام دشمنم داری و گویی: دوست میدارم
چگونه دوستی باشد، که جانم در عنا داری؟
چه دانم؟ تا چه اجر آرم من مسکین بجای تو
که گر گردم هلاک از غم من مسکین، روا داری
بکن رحمی که مسکینم، ببخشایم که غمگینم
بمیرم گر چنین، دانم مرا از خود جدا داری
مرا گویی: مشو غمگین، که خوش دارم تو را روزی
چو میگردم هلاک از غم تو آنگه خوش مرا داری!
عراقی کیست تا لافد ز عشق تو؟ که در هر کو
میان خاک و خون غلتان چو او صد مبتلا داری
خبرت هست که از خویش خبر نیست مرا
گذری کن که ز غم راهگذر نیست مرا
گر سرم در سر سودات رود نیست عجب
سر سودای تو دارم غم سر نیست مرا
ز آب دیده که به صد خون دلش پروردم
هیچ حاصل به جز از خون جگر نیست مرا
بی رخت اشک همی بارم و گل میکارم
غیر از این کار کنون کار دگر نیست مرا
محنت زلف تو تا یافت ظفر بر دل من
بر مراد دل خود هیچ ظفر نیست مرا
بر سر زلف تو زانروی ظفر ممکن نیست
که تواناییی چون باد سحر نیست مرا
دل پروانه صفت گر چه پر و بال بسوخت
همچنان ز آتش عشق تو اثر نیست مرا
غم آن شمع که در سوز چنان بی خبرم
که گرم سر ببرند هیچ خبر نیست مرا
تا که آمد رخ زیبات به چشم خسرو
بر گل و لاله کنون میل نظر نیست مرا